حسام حسینی؛ نادر کهنسال قدیموند؛ مسعود زمانی پدرام؛ محمودرضا مجیدیفر؛ علیرضا شهیدی
چکیده
انباشت ترادفهای سنگی گروه شمشک از میانههای تریاس پسین و همزمان با کوهزایی سیمرین پیشن آغاز و با ناپیوستگی رویداد سیمرین میانی به دیرینگی ژوراسیک میانی به پایان رسیده است. بدین سان این واحد سنگچینهای، سکانسی از فروهشتههای عمدتاً سیلیسی کلاستیک و گاه دریایی است که مرز پایین و بالای آن شواهدی از دو رویداد زمینساختی از ...
بیشتر
انباشت ترادفهای سنگی گروه شمشک از میانههای تریاس پسین و همزمان با کوهزایی سیمرین پیشن آغاز و با ناپیوستگی رویداد سیمرین میانی به دیرینگی ژوراسیک میانی به پایان رسیده است. بدین سان این واحد سنگچینهای، سکانسی از فروهشتههای عمدتاً سیلیسی کلاستیک و گاه دریایی است که مرز پایین و بالای آن شواهدی از دو رویداد زمینساختی از نوع کوهزایی دارد. به همین لحاظ، سطح تماس پایینی شمشک با کربناتهای پلاتفرمی تریاس میانی موسوم به سازند الیکاست که با پالیوکارستهای کهن حاوی بوکسیت و لاتریت مشخص میشود و مرز بالایی آن که از نوع دگرشیبی موازی و گاه دگرشیب است با مارنها و کربناتهای سازند دلیچای حاوی سنگوارههای اشکوب باژوسین (ژوراسیک میانی) مشخص میشود. نتایج حاصل از بررسی تغیرات رخسارهها و محیط رسوبی گروه شمشک در برش پرور- کاورد نشانگر فروهشتههای عمدتاً سیلیسی آواری است که در بردارنده 3 مجموعه رخسارهای و 22 زیررخساره است که در 3 محیط رودخانهای (خشکی)، دلتایی حد واسط و دریایی (ساحلی کمعمق) انباشته شدهاند. تغییرات عمودی رخسارهها بیانگر یک سکانس ناکامل رسوبی و پدید آمده از فرسایش فرازمینهای سیمرین پیشین است که بهطور مقطعی زیر اثر پیشروی دریای کمعمق بوده است. گفتنی است که پایانپذیری گروه شمشک به رخسارههای دریایی کمژرفا نشان میدهد که در مقایسه با نواحی همجوار، فروهشتههای آواری پایان سیکل شمشک، قبل از انباشت سازند دریایی دلیچای، در اثر چرخههای فرسایشی کوهزایی سیمرین میانی از سکانس این گروه حذف شدهاند.
مهسا شایانفر؛ منوچهر قرشی؛ سیدجواد احمدی؛ عبدالله سعیدی؛ علیرضا شهیدی
چکیده
وجود یک حوضه رسوبی با ستبرای زیادی از رسوبات نئوژن (سازند سرخ زیرین) در منطقه انارک- تلمسی در ایران مرکزی که پیسنگ آن دگرگونیهایی با سن پیرامون پرکامبرین است، نرخ بالای فرایندهای فرسایشی در این حوضه و از همه مهمتر ضرورت ایمن بودن این محدوده با توجه به کاربری آن، نیاز به شناسایی الگوی ساختاری این محدوده و تحلیل خطرپذیری آن از دیدگاه ...
بیشتر
وجود یک حوضه رسوبی با ستبرای زیادی از رسوبات نئوژن (سازند سرخ زیرین) در منطقه انارک- تلمسی در ایران مرکزی که پیسنگ آن دگرگونیهایی با سن پیرامون پرکامبرین است، نرخ بالای فرایندهای فرسایشی در این حوضه و از همه مهمتر ضرورت ایمن بودن این محدوده با توجه به کاربری آن، نیاز به شناسایی الگوی ساختاری این محدوده و تحلیل خطرپذیری آن از دیدگاه زمینساخت فعال و لرزهزمینساخت را مطرح ساخته است. در این راستا با استفاده از برداشتهای صحرایی، بررسی تصاویر ماهوارهای و ارزیابی شکلهای فرسایشی در راستای مرتفع ساختن این نیاز گام برداشته شد. با توجه به شواهدی از جمله نبود سازندهای قم و سرخ بالایی در این حوضه پالئوژن، نبود شاهدی برای وجود گسلش در آن و بیلرزه بودن این حوضه تا شعاع 86 کیلومتری مرکز آن طبق مطالعات لرزه زمینساخت، میتوان چنین نتیجه گرفت که در این حوضه تلفیق یک سامانه فرایش و فرسایش پلکانی حاکم بوده و این امر سبب ایجاد شکل پرتگاه مانند آن و نبود رسوبات جوانتر شده است.
مسعود میرزایی سوزنی؛ علیرضا شهیدی؛ رمضان رمضانی اومالی؛ فاطمه علیزاده صوری
چکیده
برای بررسی نیروی کششی حاکم بر البرز مرکزی در بازه زمانی تریاس پایانی (نورین) تا ژوراسیک میانی (باژوسین آغازین)، سیستمهای گسلیعادی و امتدادلغز همزمان با رسوبگذاری فعال در حوضه شمشک (دره بلده واقع در البرز مرکزی) مورد مطالعه قرار گرفت. منطقه مورد مطالعه، از ستبرای قابل توجهی از نهشتههای گروه شمشک تشکیل شده است. با تحلیل جهتگیری ...
بیشتر
برای بررسی نیروی کششی حاکم بر البرز مرکزی در بازه زمانی تریاس پایانی (نورین) تا ژوراسیک میانی (باژوسین آغازین)، سیستمهای گسلیعادی و امتدادلغز همزمان با رسوبگذاری فعال در حوضه شمشک (دره بلده واقع در البرز مرکزی) مورد مطالعه قرار گرفت. منطقه مورد مطالعه، از ستبرای قابل توجهی از نهشتههای گروه شمشک تشکیل شده است. با تحلیل جهتگیری 3σ حاصل از 404 سطح گسل در قالب 35 مجموعه گسلی نرمال، دو جهت اصلی کشش در راستاهای NNE (˚020) و NE (˚070) تشخیص داده شد. همچنین جهت کشش فرعی در راستای WNW (˚300) نیز مشاهده شده است. جهت کشش سیستمهای گسلی امتدادلغز همزمان با تشکیل این رسوبات در این راستا، نشانگر وجود حوضههای برشی- کششی در منطقه است. در طول زمان تریاس- ژوراسیک لبه جنوبی اوراسیا ضمن حرکت به سمت جنوب (از حدود مدار 30درجه به 15 درجه) در راستای حدود 40-50 درجه در جهت عقربههای ساعت گردش میکند، این امر موجب میشود که کششی شمالی- جنوبی در ابتدای رسوبگذاری گروه شمشک حاکم باشد که پس از گردش صفحه اوراسیا، کشش شمالخاوری- جنوبباختری غالب شود؛ افزون بر این در بازه زمانی نورین- رتین و توآرسین- آلنین رسوبگذاری و فرونشست حوضه رسوبی شمشک شدیدتر بوده و سبب شده راستاهای اصلی یاد شده به صورت مجزا از هم دیده شوند. کشش فرعی که در راستای WNW-ESE (˚307-˚278)، دیده میشود؛ در واقع چرخش 90 درجهای (permutation) همان راستای کشش اصلی شمالی- جنوبی است. هنگامی که نسبت Φ به صفر نزدیک (کمتر از4/0) میشود احتمال جابهجایی بین محورهای 2σ و 3σ بالا میرود و حوضههایی با ساختار کششی دوجهتی شکل میگیرند. در حدود 80 % از ایستگاههایی که کشش WNW-ESE را نشان میدهند، نسبت Φ پایینی دارند؛ که همین امر سبب جابهجایی محور 3σ آنها با 2σ راستای اصلی کشش شدهاست. در نواحی ایستگاههای یادشده و همچنین ایستگاههایی با سیستم امتدادلغز که جهت 3σ در آنها با این راستای کشش همراه است؛ انیزوتروپی در سنگهای پوستهای حوضه تشکیل، بالا بوده است.
زهیدا حمیدی بهشتی؛ حبیب علیمحمدیان؛ مرتضی طالبیان؛ علیرضا شهیدی؛ محمدرضا قاسمی
چکیده
دانش زمینمغناطیس یکی از پرکاربردترین شاخههای دانش ژئوفیزیک به شمار میرود. این دانش امروزه گستره وسیعی از کاربردها، همانند مطالعات فابریک مغناطیسی، دیرینهمغناطیس و مغناطیس محیطی را در برمیگیرد که هر کدام از این روشهای مغناطیسی، مناسب لیتولوژیهای خاصی است. ماسهسنگهای گروه شمشک در خلال دو رویداد مهم زمینساختی ...
بیشتر
دانش زمینمغناطیس یکی از پرکاربردترین شاخههای دانش ژئوفیزیک به شمار میرود. این دانش امروزه گستره وسیعی از کاربردها، همانند مطالعات فابریک مغناطیسی، دیرینهمغناطیس و مغناطیس محیطی را در برمیگیرد که هر کدام از این روشهای مغناطیسی، مناسب لیتولوژیهای خاصی است. ماسهسنگهای گروه شمشک در خلال دو رویداد مهم زمینساختی سیمرین پیشین و میانی تشکیل شدهاند و نه تنها در منطقه مورد مطالعه، بلکه در گستره وسیعی از ایران نیز پوشش مناسبی دارند. از این رو، برای ارزیابی پتانسیل این واحد سنگی در پاسخگویی به کاربرد روشهای زمینمغناطیس، مورد مطالعه قرار گرفتند. از 18 ایستگاه، 135 نمونه مغزه جهتدار در این واحد، برداشت شد. در این مطالعه از تلفیق دادههای حاصل از آزمایشات مغناطیسی و دادههای سنگنگاری استفاده شد. منحنیهای ترمومگنتیک حاصل از آزمایش کانیشناسی مغناطیسی همه نمونهها از تمامی ایستگاهها (به جز ایستگاههای 10 و 15) نشان داد که از نوع برگشتناپذیر بوده و کانیهایی مانند هماتیت و مگنتیت در اثر دگرسانی نمونهها، در طی مرحله گرمادهی تولید شدهاند. نتایج آزمایش مغناطیسزدایی حرارتی نشان داد که کانیهای فریمغناطیس موجود در نمونهها (به جز نمونههای ایستگاههای 10، 14 و 15) پس از دمای 400 درجه سلسیوس باز مغناطیس شدهاند که این مسئله به صورت زیگزاگی شدن یا افزایش غیر عادی پسماند مغناطیسی، در منحنیهای پسماند مغناطیسی- دما در مرحله افزایش دما دیده میشود و بیانگر این است که این کانیها از ترکیب شیمیایی کانیهای مغناطیسی با دمای کوری پایین (حدود 400 درجه سلسیوس) با اکسیژن و در اثر افرایش دما به وجود آمدهاند. اندازهگیری پذیرفتاری مغناطیسی (Km) نشان دادکه این مقدار برای بیشتر ایستگاههای منطقه در محدوده SI 6-10×400-200 میباشد که نشان از فراوانی کانیهای پارامغناطیس در این واحد سنگی دارد. مطالعه سنگنگاری مشخص کرد که تمامی ماسهسنگهای منطقه از دسته آرنایتها بوده و در آنها نسبت کوارتز به قطعات سنگی و فلدسپار، نسبتا پایین است که نشاندهنده بلوغ کانیشناسی پایین نمونهها است. مقایسه دادههای آزمایش کانیشناسی مغناطیسی با آزمایش مغناطیسزدایی حرارتی برای دو ایستگاه S10 و S15 نشان داد که بین میزان کانیهای فریمغناطیس پایدار یک نمونه و میزان دگرسانی آن در طی مرحله گرمادهی، یک رابطه احتمالی عکس برقرار است. نتایج این پژوهش نشان میدهد که ماسهسنگهای شمشک به دلایلی مانند پایین بودن بلوغ کانیشناسی و عبور جریان آب از درون آنها که احتمال به دست آوردن پسماند مغناطیسی شیمیایی (CRM) را بالا میبرند، سرعت رسوبگذاری بالا که احتمال افزایش خطای میل و انحراف مغناطیسی را تقویت میکند، پایین بودن کسر کانیهای فریمغناطیس که عدم ثبت دقیق جهتهای مغناطیسی را سبب میشود و حضور کانیهای فریمغناطیس با دمای کوری پایین که توانایی ثبت و حفظ جهتهای دیرینهمغناطیسی را ندارند، از اعتبار بسیار ضعیفی برای مطالعات دیرینهمغناطیس برخوردار هستند، با این حال فراوانی کانیهای پارامغناطیس مانند بیوتیت در این رسوبات قابلیت کاربرد آنها رابرای مطالعات فابریک مغناطیسی به اثبات میرساند.
فریدون رضایی؛ حمید نظری؛ سحر رحمانیان؛ علیرضا شهیدی
چکیده
با توسعه روز افزون شهری و ساخت و گسترش سازههای سطحی و زیر سطحی چون خطوط بسیار مترو درسطح کشور، نیاز به انجام مطالعات ژئوتکنیک پیرامون این سازهها بیش از پیش مورد تأکید قرار میگیرد. تهران بزرگ، که در دامنه جنوبی بلندیهای البرز مرکزی روی مجموعه نهشتههای آبرفتی کواترنری با گسلهای جنبای لرزهزایی چون سامانه شمالی در سوی شمال ...
بیشتر
با توسعه روز افزون شهری و ساخت و گسترش سازههای سطحی و زیر سطحی چون خطوط بسیار مترو درسطح کشور، نیاز به انجام مطالعات ژئوتکنیک پیرامون این سازهها بیش از پیش مورد تأکید قرار میگیرد. تهران بزرگ، که در دامنه جنوبی بلندیهای البرز مرکزی روی مجموعه نهشتههای آبرفتی کواترنری با گسلهای جنبای لرزهزایی چون سامانه شمالی در سوی شمال و گسلهای پارچین و پیشوا در سوی جنوب در بر گرفته شده است، نیاز انجام پژوهشهایی با هدف برآورد ارتباط دو سویه توان لرزهخیزی گسلهای پیرامون و ویژگیهای ژئوتکنیکی نهشتههای گستره مورد مطالعه را آشکار میسازد. در این پژوهش با استفاده از دادههای صحرایی و آزمایشگاهی به بررسی ویژگیهای ژئوتکنیکی نهشتههای مسیر، جنس لایههای خاک و پارامترهای مختلف هر لایه بهکمک نرم افزارهای تهیه شده، چون مقادیر ظرفیت باربری و نشست و پتانسیل روانگرایی در درازای 27 کیلومتری از مسیر تونل خط 7 مترو تهران پرداخته شده است. بر پایه این پژوهش، نهشتههای آبرفتی واحدهای Cو Dمجموعههای آبرفتی تهران، از مقاومت بهنسبت بالایی برخوردار بوده و مقدار نشست سطح زمین در تمامی نقاط اندازهگیری شده، در حد مجاز (<2.5cm) است. بررسی ارزیابی پتانسیل روانگرایی بر پایه دادههای SPT، نشان از نبود احتمال رخداد روانگرایی در لایههای ماسهدار در گستره خاوری- مرکزی تهران، در هنگام یک جنبش لرزهای احتمالی دارد.